محل تبلیغات شما
تابستون ِ من چند روزیه که شروع شده ولی نه آنچنان خوب که منتظرش بودم!

 نیمه ی اول تیر با شب بیداری های امتحان و بعدش استرس نمره گذشت و چند روزیه که روزهای بیکاریم شروع شدن.

ترم تابستونی برداشتم و حس خوشایندی نسبت به این موضوع ندارم ، اما یه جورایی مجبور بودم

دوشنبه وقت عمل لازک دارم و خیلی میترسم ازش ، تا حدی که شبا تا دیر وقت تو رخت خوابم غلت میزنم و به سختی و عوارض و دردهای بعد از عمل فکر میکنم

دو هفته بعد از عمل بالاخره میتونم کلاس ویلن ثبت نام کنم 

و موضوع خوشحال کننده ی دیگه برام اینه که 14 مرداد قراره سجاد افشاریان تو تیارت شهرزاد اجرا داشته باشه که اسمش روزهای بی بارانه و تریلرش بسیار جذاب به نظر میرسید 

احتمالا قراره نیمه دوم مرداد یه سفر کوتاه چهار نفره داشته باشیم

و خبر خوب تر اینکه سربازی اخوی بالاخره در ماه آتی به پایان میرسه

نکته ی ریمارکبل دیگه ای نیس :دی

به جز این حس نا امیدی و بدی که چند ماه درگبرشم

به امید فرار دیو سیاه افسردگی و ناامیدی از روح و روانم و فرا رسیدن روزهای روشن./

+هجویات این روزهای داخل ذهنم

+ تنها در خوابگاه

+ واپسین روزهای تابستان 97

عمل ,روزهای ,ی ,وقت ,، ,حس ,بعد از ,از عمل ,چند روزیه ,روزیه که ,کوتاه چهار

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها