محل تبلیغات شما

خب خیلییی وقته که ننوشتم

از اخرین بار که نوشتم خیلی چیزا فرق کردن. ادمای دورم رو طور دیگه ای میبینم

دارم نوع ارتباط برقرار کردنم رو تغییر میدم ‌. سعی میکنم با آدمای دورم بیشتر خوش بگذرونم ولی کمتر از خودم بگم ، کمتر غر بزنم ، بیشتر بخندم حتی الکی ، وقتی ناراحتم از کسی مودبانه بگم ، دیگه نترسم از اینکه اون ادم چه فکری راجع به من میکنه

فهمیدم ادما نه خوب مطلقن نه بد مطلق ، باید به همه احترام گذاشت ولی نباید به هیچکس تکیه کرد

قبلا واسم مهم نبود از دور چجوری به نظر میرسم ولی حالا واسم مهمه

این چندوقته خیلی فکر کردم به روابط و ادمای اطرافم ، تغییر کردن سخته ، بر خلاف طبیعتت رفتار کردن سخته ولی من از پسش بر میام 

راجع به آینده خیلی فکر کردم این مدت اینکه ارشد بخونم ، سرکار برم یا چی

با ادمای زیادی حرف زدم 

دارم یاد میگیرم ادمای اطرافمو درست انتخاب کنم واسه م کردن. به حرف ادمایی که تو زندگی خودشون موندن توجهی نکنم

و البته انرژی منفی نفرستم

خوشحال باشم حتی شده الکی

به گذشته فکر نکنم

خیلی سخته تغییر کردن و عوض کردن اون ادم غرغروی قدیمی

ولی با همه اینا پیشرفت چشمگیری داشتم

و اینکهههه این همه ایده آلیست نباشم

و خودمو اذیت نکنم

+هجویات این روزهای داخل ذهنم

+ تنها در خوابگاه

+ واپسین روزهای تابستان 97

، ,ولی ,ادمای ,خیلی ,تغییر ,فکر ,کردن سخته ,اون ادم ,تغییر کردن ,بگم ، ,فکر کردم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها